Moravskoslezský kraj

October 4-6
یکی از هدف‌های این سفر برای من دیدن دوستای قدیمیم بود. این آخر هفته رفتم خونه‌ی آلنا اینا و بعد از هفت سال دیدمشون. خونه‌شون هنوز تو روستای Kobeřice نزدیک شهر Ostrava و Opava بود. سه تا بچه‌‌ی آلنا و هونزا حسابی بزرگ شده بودند و این بار قشنگ انگلیسی صحبت میکردند. بنابراین این بار تونستم با همشون گپ بزنم. اویچکا، شارکا، و فیلیپ خیلی با من صمیمی رفتار کردند که باعث تعجبم شد. چون دفعه‌ی پیش که اونجا بودم، خیلی وقت پیش بود و اون موقع بچه بودند. الان به ترتیب ۱۶، ۱۴، و ۱۲ سالشونه. خانواده‌ی خیلی خوبی هستند و بچه‌ها واقعا با استعداد و باهوش هستند. دو تا سگ هم دارند به اسم دارسی و آلیک که خیلی بامزه‌ند.
با فیلیپ فیفا بازی کردم. شارکا و فیلیپ وقتی فهمیدند رو کامپیوتدم بازی هاگوارتز رو دارم، کلا کامپیوترو ازم گرفتند و حسابی بازی کردند. تازه من تو یه مرحله گیر کرده بودم که اونا منو نجات دادند 😂. این حس بهم دست داد که انگار خاله‌ی مورد علاقه‌شونم.
آلنا هنوز معلم انگلیسیه ولی مدرسه‌ش رو عوض کرده. با هم خیلی صحبت کردیم و قرار شد از این به بعد نه فقط تو فیسبوک به هم پیام بدیم، بلکه زنگ بزنیم و تصویری صحبت کنیم.
خونه‌ی آلنا اینا واقعا جز قشنگترین خونه‌هاییه که دیدم. اکثر لوازمشونو هونزا خودش درست کرده و کلا یه اتاق هم خودش به خونه اضافه کرده که از عکس‌های پینترست هم رویایی تره.Read more